مقدمه 250 کلمه ای:
مدل های کسب و کار در هر سازمانی نقش بسیار مهمی در تعیین موفقیت و رشد دارند. هر کسب و کاری برای رشد و توسعه خود باید مدل کسب و کار خود را براساس نیازهای بازار و فعالیت های خود بهبود دهد و در صورت نیاز به تغییر آن اقدام کند. در این مقاله، انواع مختلف مدل های کسب و کار را معرفی می کنیم و به بررسی ویژگی های آنها می پردازیم. از تجارت الکترونیکی تا فرانچایز و از مدل های کسب و کار سنتی تا نوآورانه. ما شما را راهنمایی می کنیم تا بهترین مدل کسب و کار برای رشد کسب و کار خود را انتخاب کنید. با ما همراه باشید و از تجربه های دیگران در این زمینه بهره ببرید.
در مقاله قبل درباره طراحی مدل کسب و کار صحبت کردیم. در این مطلب می خواهیم در مورد اهمیت مدل کسب و کار و انواع مدل کسب و کار صحبت کنیم. اینکه مدل کسب و کار چی هست و چرا دیگر رقابت در بازار به شیوه سنتی نمیتواند مارا در کسب و کار به موفقیت برساند.
اهمیت مدل کسب و کار
هر زمان ایده ای داشتید باید آن را دنبال کنید تا به نتیجه برسد. فرصت هایی که می توانند باعث ایجاد تغییرات بزرگی شوند. این ایده ها می توانند شما را در کسب و کارتان به درآمد ایده آل برسانند.
طراحی مدل کسب و کار دقیقا ایده اولیه شما را مورد آنالیز و بررسی قرار میدهد و با دادن نقشه راه به شما مسیر را به شما نشان می دهد. همچنین علاوه بر برآورد هزینه ها شما را با تمام پتانسیل های ایده آشنا میکند و ایده شما را تکمیل و اصلاح خواهد کرد. نتیجه همه اینها بالا رفتن میزان سوددهی طرح شماست.
تا قبل از ورود مدل کسب و کار به دنیای کسب و کار رقابت افراد روی قیمت پایین تر و کیفیت بهتر بود، اما با ورود مدل کسب و کار رقابت شکل پیچیده تری به خود گرفت. جوانب زیادی برای رقابت بوجود آمد که تنها با طراحی مدل کسب و کار می توان این پتانسیل ها را پیدا کرد و به خوبی روی آنها تمرکز کرد. با توضیحاتی که ارائه شد، امیدوارم متوجه اهمیت مدل کسب و کار شده باشید. در ادامه درباره طراحی مدل کسب و کار بیشتر بخوانید.
طراحی مدل کسب و کار چیست؟
مدل کسب و کار همانند الفبای کسب و کار است. برای داشتن کسب و کار موفق نیاز به طراحی مدل کسب و کار داریم که اهمیت مدل کسب و کار را نشان دهد.
تعاریف زیادی در زمینه های مختلف کسب و کار ارائه شده است اما به صورت کلی میتوان گفت مدل کسب و کار ابزاری برای توصیف، تحلیل و طراحی مدل کسب و کار است که منطق شرکت را در چگونگی خلق ، ارائه و کسب ارزش توصیف میکند.
- ارزشی که برای مخاطب ایجاد می کنید را مشخص کنید و اینکه چطور این ارزش را خلق می کنید؟
- در مرحله دوم تحلیل کنید که این ارزش چطور قرار است برایتان درآمدزایی کند؟
- در مرحله سوم کسب و کار چطور میتواند پایدار بماند و بقای خودش را حفظ کند؟
چگونه یک مدل کسب و کار بنویسیم؟
همانطور که اشاره کردیم مدل های کسب و کار توضیح میدهند که یک شرکت چرا و با چه هدفی ایجاد شده و قابلیت این را دارد که چه ارزشی را و چگونه برای مشتری ایجاد کند. استفاده گسترده از مدلهای تجاری با ظهور رایانههای شخصی شکل گرفت؛ به دلیل اینکه این اجازه را به افراد میداد که مدلهای مختلف یک کسبوکار را ایجاد و آزمایش کنند.
بخشهای کلی یک مدل کسبوکار
- هر چیزی که مربوط به طراحی و شناخت مدل است.
- هر چیزی که مربوط به پروسه فروش محصول (پیدا کردن مشتری تا توزیع محصول) است.
- هر چیزی که مربوط به نحوه پرداخت مشتری و نحوه کسب سود و درآمد است.
انواع مدل های کسب و کار
۱. مدل تولیدکننده (Manufacturer)
در این نوع از مدل های کسب و کار، تولیدکنندگان محصولات اولیه را از مواد اولیه تهیه میکنند و آنها را به دو صورت به فروش میرسانند؛ یا به طور مستقیم به خود مشتریان و یا به طور غیر مستقیم به کمک واسطهها میفروشند. از فورد و جنرال الکتریک میتوان به عنوان مثالی برای این مدل یاد کرد.
۲. مدل توزیعکنندگی (Distributor)
این مدل تولیدکننده را به خریدار وصل میکند. خریداران ممکن است عموم مردم یا خردهفروشان باشند.
۳. مدل خردهفروشی (Retailer)
در این مدل، خردهفروش پس از خرید محصولات، آن را برای فروش در اختیار همه میگذارد، مثل آمازون و والمارت که بزرگترین خردهفروشی دنیاست.
۴. مدل اعطای حق امتیاز (Franchise)
حق امتیاز مدل های کسب و کار میتواند برای تولیدکننده، توزیعکننده یا خردهفروش باشد. حق امتیاز دادن به این صورت است که یک تجارت دستورالعمل راهاندازی کسبوکار موفق خودش را در ازای مبلغی به دیگری میفروشد. استفاده از این مدل در صنعت رستورانداری رواج دارد. مثال: مک دونالد و پیتزا هات
۵. مدل آجر و ملات (Brick-and-mortar)
این مدل، یک الگوی تجاری سنتی است که در آن خردهفروشان، عمدهفروشان و تولیدکنندگان در یک دفتر، مغازه یا فروشگاهی به صورت چهرهبهچهره با مشتریان خود سروکار دارند و به فروش محصولات میپردازند. منظور از اسمگذاری این مدل، اشاره به مفهوم فیزیکی فروشگاه است.
۶. مدل تجارت الکترونیک (Ecommerce)
الگوی تجارت الکترونیکی، مدل سنتی تجارت آجر و ملات است. کسبوکاری که از این مدل استفاده میکند، بر فروش محصولات با ایجاد فروشگاه مجازی تمرکز دارد. در این مدل با استفاده از اصول دیجیتال مارکتینگ میتوان فروش بیشتری داشت و به سود مورد نظر دست پیدا کرد؛ پس نباید از بهرهمندی از مشاوره دیجیتال مارکتینگ غافل شد.
۷. مدل آجر و کلیک (Bricks-and-clicks)
این مدل، ترکیبی از دو مدل بالا است و کاربرد بسیار زیادی دارد. شرکتی که هم حضور آنلاین و هم آفلاین داشته باشد، به مشتریان این امکان را میدهد؛ که در حالی که می توانند سفارششان را بصورت آنلاین انجام دهند، کالاهایی را از فروشگاهها خریداری کنند. این مدل این اختیار را فراهم میکند که مشتریانی که به فروشگاهها دور هستند به راحتی به طور آنلاین محصول دلخواه را خریداری کنند. مثال: اکثر شرکتهای تولیدکننده پوشاک
۸. مدل نیکل و دیم (Nickel-and-dime)
در این مدل، کالایی که برای مشتریان ارائه میشود، بسیار مقرون به صرفه بوده و تاکید آن بر کم کردن هزینهها تا حد ممکن و ارائه محصول با نازلترین قیمت نسبت به رقبا است. در این مدل برای هر خدمت اضافی که انجام میشود، مبلغ مشخصی باید پرداخت شود. مثال: کلیه شرکتهای هواپیمایی کمهزینه
۹. مدل اشتراکی (Subscription)
اگر هزینههای خرید مشتری زیاد باشد، این مدل تجاری میتواند مناسبترین گزینه باشد. مدل های کسب و کار اشتراکی این امکان را میدهد تا مشتریان بیشتر از یک قرارداد نگه داشته و از طریق خریدهای مکرر وفادار شوند. در این مدل مشتریان میتوانند با ثبتنام و یا خرید اشتراکهای متفاوت مثلا ماهانه یا سالانه به خدمات ارائه شده دست پیدا کنند. مثال: سایت نتفلیکس
۱۰. مدل تبلیغاتی (Advertisement)
اصول این مدل بر تولید محتوا در فضای اینترنت استوار است. با افزایش تقاضا برای محصولات و خدمات رایگان در اینترنت، مدل های کسب و کار تبلیغاتی روزبهروز بیشتر رشد میکنند. این دسته از مدلها نزد ناشران رسانهای مانند یوتیوب محبوب هستند. در این مدل اطلاعات به صورت رایگان ارائه میشود اما همراه با تبلیغات است که هزینه آن توسط حامیان مالی مشخصشده پرداخت میشود.
۱۱. مدل بازارهای آنلاین (Online Marketplace)
بازارهای آنلاین فروشندگان مختلف را در یک پلتفرم جمع میکنند؛ تا با یکدیگر به رقابت بپردازند و همان محصول و خدمات را با قیمتهای رقابتی ارائه دهند. این بازار نام تجاری خود را بر روی موارد مختلفی (مانند تحویل رایگان یا به موقع درب منزل و …) بنا میکند و از هر فروش انجامشده بر روی سکوی خود، سود کمیسیون میگیرد. در این مدل، بازارها راهی هستند برای ارتباط بهتر با فروشندگان. مثال: آمازون
۱۲. مدل دراپشیپینگ (Dropshipping)
دراپشیپینگ نوعی الگوی تجارت الکترونیکی است که در آن هیچ کالایی موجودی ندارد بلکه صرفا یک فروشگاه است، بدین صورت که کالای واقعی توسط فروشندگان شریک ارائه میشود و فروشگاه به محض دریافت سفارش از مشتری نهایی، سفارش را دریافت میکند. این فروشندگان شریک سپس محصولات را مستقیماً به مشتری تحویل میدهند. در واقع در اینجا فروشگاه فقط وظیفه سفارشگیری و فروش را به عهده دارد.
۱۳. مدل منبعیابی گروهی (Crowdsourcing)
مدل تجاری منبعیابی گروهی باعث میشود تا کاربران به ایجاد ارزش ارائه شده کمک کنند. مثلا یک شرکت در شرایط خاصی که تلاش میکند مشکلی را حل کند، از افراد کمک میخواهد که برای آن راهحل مناسبی پیدا کنند و به شرکت بدهند. البته باید جایزهای هم در نظر گرفته شود که افراد به همکاری ترغیب شوند. این مدل تجاری غالباً با سایر مدل های کسب و کار و درآمد ترکیب میشود تا یک راهحل نهایی برای کاربر ارائه دهد. مثال: Cuusoo
۱۴. مدل دسترسی بالا (High Touch)
این مدل یکی از تعاملهای انسانی است. در اینجا رابطه بین فروشنده و مشتری تأثیر بسزایی در کل درآمدهای شرکت دارد. کسبوکارهایی که دارای این مدل تجاری هستند با اعتماد و اعتباری که از مشتریان خود میگیرند سودآوری میکنند. مثال: سالنهای آرایشی و شرکتهای مشاوره
۱۵. مدل دسترسی اندک (Low Touch)
برعکس مدل بالا، این مدل نیاز به حداقل کمک یا مداخله انسانی در پروسه فروش محصول یا خدمات دارد. وقتی یک شرکت مجبور نباشد یک نیروی فروش عظیم را حفظ کند، هزینههایش کاهش مییابد، هرچند که چنین شرکتهایی برای کاهش بیشتر مداخلات انسانی در عین بهبود تجربه مشتری در همان زمان، بر بهبود فناوری مورد استفاده تمرکز میکنند. مثال: آیکیا
۱۶. مدل فریمیوم (Freemium)
در این مدل شرکت سطحی از محصول یا خدمت را به صورت رایگان در اختیار مشتریان قرار میدهد و اگر مشتری خواهان سطح پیشرفتهتر آن باشد، باید مبلغی را پرداخت کند. مثال: لینکدین
در آخر به این نکته توجه کنید که استفاده از یکی از مدلها مرسوم نیست و ترکیب آنها پیشنهاد میشود؛ چون هر تجارتی ممکن است نیازها و اهداف متعددی داشته باشد و خواستار ایجاد ارزشی متفاوت برای ذینفعانش باشد؛ مانند بسیاری از کسبوکارها که یک خرده فروش با آجر و کلیک کوچک یا تولیدکننده مبتنی بر اشتراک لمسی بالا باشد.